کلمات من دنیای من

ساخت وبلاگ

گاهی لازم است که ندانی بقیه چه میکنند، چه در سرشان است و کجا هستند. من از این گاهی ها کم دارم چون آدمهای زیادی در زندگیم دارم که واقعا دوستشان دارم و برای من مهم هستند. الان در یکی از گتهی ها هستم. در کشورم وضعیت خوب نیست، نه از نظر اقتصادی نه از نظر روانی، خودم هم وضعیت بهتری ندارم، درسم تمام شده و کار ندارم، دنبال کار هم نمیگردم چون تنبل و احمقم. از آپارتمانم خوشم نمی آید چون احساس میکنم در یک قلعه در بالای کوه زندانی ام، وضعیت سلامتی ام هم چندان چنگی به دل نمیزند خستگی های زیاد دارم، چشم چپم تار میبیند و توی شکمم درد میکند، دارویم هم دوماه عقب افتاده. شاید همین بدبخت بودن مشترکمان باعث شده به این بیتفاوتی برسم. سرم را زیر برف کردم تا هیچی نبینم! گاهی که سرم را بالا می آورم نگاهم به نگاه عزیزانم که عکسهاشان به دیوار روبرویم است گیر میکند. از اینکه آنحا نیستم تا در کنارهم بدبخت باشیم شرمنده ام! بهشان میگویم همه چیز درست میشود. بعد آرام زیر لب طوری که آنها نشنوند میگویم: شاید! کلمات من دنیای من...ادامه مطلب
ما را در سایت کلمات من دنیای من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bmy-words-my-world9 بازدید : 6 تاريخ : يکشنبه 2 بهمن 1401 ساعت: 14:52

آدم هیچ وقت نمیدونه چی خوبه و چی بده، چی باید اتفاق میفتاد و چی &# کلمات من دنیای من...ادامه مطلب
ما را در سایت کلمات من دنیای من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bmy-words-my-world9 بازدید : 19 تاريخ : دوشنبه 25 تير 1397 ساعت: 19:32

روز هایی که ام آر آی دارم روزهای عجیبی هستند! روز هایی هستند که &# کلمات من دنیای من...ادامه مطلب
ما را در سایت کلمات من دنیای من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bmy-words-my-world9 بازدید : 14 تاريخ : دوشنبه 25 تير 1397 ساعت: 19:32

امروز حالم خیلی خوب است حال پرواز و عاشقی و مهربونی و خودم با خودم خوشحالی است، چرا؟!داستان شماره یک- دیروز رفته بودم والمارت خرید دو ساعت از وقتم را گذاشته بودم که خرید کنم دور خودم بچرخم و ندانم برنامه چیست! اصلا بعضی وقتها باید چند ساعت از وقتم را همین جوری بگذرانم تا حال خودم را بفهمم! خصوصا اگر حالم عجیب باشد!  از قضا در صف صندوق که بودم یک خانم مسن جلوی من بود که چرخ دستی اش ازین ماشینها بود که برای آدمهای پیر و پادردی است! ولی این خانم از پا دردی هم پیر تر بود حتی نمیتوانست وسایل را بگذارد جلوی صندوق دار که حساب کتاب کند، من! نیم ساعت طول کشید تا حساب کند! من! در 5 دقیقه ی اول صبر کردن، کلمات من دنیای من...ادامه مطلب
ما را در سایت کلمات من دنیای من دنبال می کنید

برچسب : نیکی,میکن, نویسنده : bmy-words-my-world9 بازدید : 15 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 0:18

...داستان شماره دو - با حال خیلی خوب که نه، عالی ...  داشتم میامدم دانشگاه، وقتم دست خودم بود، از صبح با خودم با صفا و عشقی برخورد کردم! همه ی کارهایم را گشاااد گشااااد انجام دادم.امروز هوا آفتابی و قشنگ بود، اما حسااابی سرد! در راه دانشگاه کنار آخرین علامت STOP نرسیده به دانشگاه یک ایستگاه اتوبوس است. اینجا در دانشگاه ما آخر هفته ها اتوبوس ها دیر تر از روز های هفته سرویس میدهند. یک خانم نسبتا مسن امریکایی-افریقایی منتظر اتوبوس ایستاده بود، من سواره بودم! با خودم کلی دل و بیدل که برسانمش به مقصدش یا نه! 10 ثانیه ای با خودم درگیر بودم! بعد همانطور که پشت علامت STOP ایستاده بودم، بی توجه به یک م کلمات من دنیای من...ادامه مطلب
ما را در سایت کلمات من دنیای من دنبال می کنید

برچسب : نیکی,میکن, نویسنده : bmy-words-my-world9 بازدید : 17 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 0:18

من آسانگیری را از وقتی فهمیدم مریضم شرروع کردم تا اگر باز هم باز هم بفهمم مریضم دارم میمیرم بدبخت شدم بیچاره ام یک جمله داشته باشم که بکوبم توی صورت دنیا آن: "هر کاری دلم خواست کردم! مهم نیست!" در چند سال اخیر خیلی برای خودم زندگی را آسان گرفتم آسان گرفتن زندگی یعنی حال خوب یعنی هر لحظه هر کاری که دوست داری انجام بدهی یعنی دنیا را به هیچ جایت نگیری!اما حال خوب وقتی خراب میشود که ببینی آن چیزهایی که نمیخواستی از کنترلت خارج شوند را هم رهااا کردی!  من واقعا خیلی آسان گرفتم! دائم باید کم و زیاد کرد این لعنتی را! وگر نه همه چیز از دستت در میرود! مثل من که اراده ام از دستم در رفت! مثل من که الان دا کلمات من دنیای من...ادامه مطلب
ما را در سایت کلمات من دنیای من دنبال می کنید

برچسب : سفت, نویسنده : bmy-words-my-world9 بازدید : 11 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 0:18

آن روزهایی که تصمیم میگرفتم گربه را رها کنم، آن روز هایی که برایم چنگال نشان میداد، آن روز هایی که برایم ناز میکرد... آن روز ها هیچ فکر نمیکردم اینقدر تمامم با او گره خورده باشد! لعنتی لحظه ای رهایم نمیکند. غمزه اش، چشمهایش! نگاهش! آی گربه! دوستت ارم لعنتی هزار چهره! لعنتی من کودک نا اهل توام! من کودک عصیانگر در هم شکسته ی توام! نگرانم با دست و دل لرزان باز بیایم و چنگالت به من گیر کند!

کلمات من دنیای من...
ما را در سایت کلمات من دنیای من دنبال می کنید

برچسب : من و گربه ام,من و گربه سیاهه,ماجراهای من و گربه کوچولو,داستان من و گربه,من گربه میخوام, نویسنده : bmy-words-my-world9 بازدید : 15 تاريخ : جمعه 9 مهر 1395 ساعت: 20:50

گاهی در زندگی آدم یک اتفاق همه چیز را خیلی آرام به سمتی میبرد که هیچ فکرش را هم نمیکنی. در زندگی من تا دلتان بخواهد اتفاق افتاده، یکی شان همین عاشق شدنم بود. من همیشه فکر میکردم هیچ وقت عاشق نمیشوم تقریبا مطمئن بودم! چون از زنانگی ام نفرت داشتم. من دوست داشتم پسر میبودم. چون پسرها هر کاری دلشان می خواست می کردند. من زنانگی ام را له کرده بودم! من یک آلفا بودم با بی نهایت آزادی، من خودم را یک انسان عاری از زنانگیِ عاشق نشویِ مستقل شبه روشنفکر میدانستم! فکرش بکنید یک آدمی که هیچ دلبرانگی در خودش نمیبیند و علاقه ای هم به عاشق شدن ندارد آرام آرام عاشق شود! بعد ی کلمات من دنیای من...ادامه مطلب
ما را در سایت کلمات من دنیای من دنبال می کنید

برچسب : آرام آرام خواهی مرد,آرام آرام جانم سرو روانم,آهنگ آرام آرام,شعر آرام آرام,دانلودآهنگ آرام آرام, نویسنده : bmy-words-my-world9 بازدید : 13 تاريخ : جمعه 9 مهر 1395 ساعت: 20:50

"دلم میخواد"! توجیه مامان برای بعضی از کارهاش این است، دلم میخواد! خوش شانس بودم که مادری داشتم که گاهی دلیل کارهاش این بود که دلش می خواست! زمانی که معلم علوم راهنماییم بابت نقاشی چشم چشم دو ابروی بچه درسخون کلاسش در پشت برگه ی امتحانی به مامان زنگ زد، یا وقتی مشاور مدرسه از دیدن تصویر دراکولای برام استوکر در آلبوم محبوب هایم متعجب شد و با مامان تماس گرفت،  وقتی در خیابان سوت زنان نگاه های متعجب عابران را یک یک رد کردم باید این را میفهمیدم که "دلم میخواد" مامان به من رسیده! باید میفهمیدم  قرار است اینقدر بابت دل خواستن ها قضاوت شوم تا دقیقا مطابق نظر بق کلمات من دنیای من...ادامه مطلب
ما را در سایت کلمات من دنیای من دنبال می کنید

برچسب : دل دل دل دیوونه,دل دل ای دل,دل دل دل دل تنگم,دانلود آهنگ دل دل دل دیوونه,شهرام شكوهي دل دل دل ديوونه, نویسنده : bmy-words-my-world9 بازدید : 17 تاريخ : جمعه 9 مهر 1395 ساعت: 20:50

نگاه دوباره ام به زندگی را وام دار بیماریم هستم! از روزی که فهمیدم بیمارم دائم دریچه های تازه به زندگی به سمتم باز شد، هنوز هم میشود. گاهی فکر میکنم کاش همه ی آدمها بدون تجربه ی بیماری تجربه های حسی و شناحتی من رو از زندگی می داشتند... وقتی فهمیدم مریضم زمان کوتاهی را در گیجی مطلق گذراندم، چرا من!؟ من چه کردم!؟ چرا چرا چرا...؟  دنبال مقصر بودم، دنبال یک علت! بعد فهمیدم دلیل و مقصر هر که و هر چه بوده آنقدری مهم نیست که من مهم هستم! آنقدر مهم نیست که زندگیم مهم است! آنقدر مهم نیست که خواسته هایم، آرزو هایم امید هایم مهم هستند! اوائل در انکار بیماریم خواب میدیدم کلمات من دنیای من...ادامه مطلب
ما را در سایت کلمات من دنیای من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bmy-words-my-world9 بازدید : 18 تاريخ : جمعه 9 مهر 1395 ساعت: 20:50